پیش از آنکه ساکنان اشرف کشتار شوند به یاریشان برخیزیم
اسماعیل وفا یغمایی
دوستان و هموطنان گرامی
یکماه دیگر بیشتر به پایان ضرب الاجل برای تخلیه کمپ اشرف نمانده است.جان سه هزار و چهارصد تن ازفرزندان مردم ایران که سالیان درازی را در رنج و فشار و انواع مصائب سپری کرده اند در خطر جدی کشتار دسته جمعی قرار دارد. نمونه های این کشتار را پیش از این به نحو بیرحمانه ای شاهد بوده ایم.من بعنوان یک پناهنده سیاسی و شاعر و نویسنده ای که بیش از سی سال از عمر خود را در سودای آزادی ایران سپری کرده است، و سالهای پایانی عمر خود را در همین سودا در غربت میگذراند، بدون هیچگونه تائید خطوط سیاسی، استراتژیک و ایدئولوژیک حاکم بر سازمان مجاهدین کنونی ، و با تاکید بر اینکه سالها وقت سوزانی، از زمان حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام حسین، و پای فشردن بریک توهم، یک استراتژی به پایان رسیده ، مبنائی شد و شرایطی را آماده کرد که رژیم فاسد و خونریز ایران وهمکارانش در عراق بتوانند به بیرحمانه ترین شکلی خون بسیاری از مجاهدان و مبارزان رنج کشیده را بریزند، توجه شما را از زاویه ای صرفا انسانی به کشتار و سرکوبی که می تواند در راه باشد جلب میکنم.
هموطنان گرامی
این کشتار اگر صورت بگیرد پایان حماسی یک مبارزه سی و سه ساله و از خانواده حماسه های ملی بابک و ستار خان و میرزا ومصدق نیست، این کشتار اگر صورت بگیرد در کنار حماسه مذهبی عاشورا نخواهد نشست، آناتومی و ساخت و بافت حماسه مذهبی عاشورا نه فقط کشته شدن در زیر تیغ و تیر شمر و حرمله و یزید و خونریزی و جسد و جنازه و استفاده و سوء استفاده از این همه، بلکه حکایتی دیگر است که می توان آن را به روشنی توضیح داد.
این کشتاراگر صورت بگیرد فاجعه ای خونین و دردناک خواهد بود که خون آن نه تنها بر چهره خامنه ای و همکاران او بلکه بر بسیاری چهره های دیگر خواهد پاشید و نیز خنجری نشسته دروجدانهای تک تک ما با تمام اختلافاتمان با سازمان مجاهدین خواهد بود که درد آن را همیشه بر اعصاب دردناک وجدانهای خود حس خواهیم کرد.
هم میهنان اهل وجدان ودرد
سازمان مجاهدین خلق ایران با تمام نقط ضعف و قوت خود در طول سالهای گذشته مثل تمام سازمانهای سیاسی ملی و منطقه ای ایرانی و با خط مشی مسلحانه یا غیر مسلحانه، از نهضت ملی مصدق گرفته تا حزب توده، و از سازمان چریکهای فدائی گرفته تا حزب دموکرات کردستان ایران و سایر احزاب و سازمانهای سیاسی، حاوی ی بخشی از انرژی فشرده و سازمانیافته ملت ایران، در جدال با ارتجاع و دیکتاتوری برای نیل به آزادی و دموکراسی بوده است و نمی تواند به دلیل اختلافات شخصی یا گروهی ما مورد طرد و بی توجهی قرار بگیرد. سازمان مجاهدین بخشی از واقعیت تاریخی روزگار ماست. توضیح میدهم.
همانگونه که فارغ از رد یا قبول خدای زرتشت و زرتشت و واقعی بودن یا نبودن خدای زرتشت و زرتشت، خدای زرتشت و خود زرتشت وآئین زرتشت در نیمه دوم تاریخ ایران یعنی دوران باستانی یک واقعیت سر سخت تاریخی با نمودهای گوناگون است، فارغ از رد یا قبول الله و محمد، و اینکه الله نام بتی از بتهای درون کعبه بوده و یاخدای حقیقی جهان بی پایان، الله و محمد واسلام در دورانی که از حمله سپاهیان عمر به ایران آغاز میشود تا همین امروز، در ایران یک واقعیت سر سخت تاریخی است که در طول هزار و چهارصد سال وچند دهه نمودهای فرهنگی،اجتماعی، سیاسی،عاطفی ، روانشناسانه و... خود را نشان داده و میدهد، و از زمره این نمودها منجمله وجود سیاسی و اجتماعی سازمان مجاهدین در تاریخ معاصر ایران است.
محمد حنیف نژاد و سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان که کار مامائی این سازمان را برای زاده شدن آن از بطن تاریخ ایران در سال چهل و چهار بر عهده داشتند بدون آنکه خالی از ضعف و نقص باشند ، و بی آنکه آنها را بر نوک پیکان خیالی تکامل ،به اعلا علیین برسانیم،بی شک در این سودا و آرزو بودند. تمام کسانی که از سالهای چهل و چهار تا حال به این سازمان پیوستند نقطه شروع تلاششان جز همین سودای پاک نبوده است.
دهها هزار کشتار شده ، تیر باران شده ، حلق آویز شده ، شکنجه شده، مورد تجاوز قرار گرفته، در غربت مرده سودایشان همین بوده است.
هزاران خانواره ایرانی و میلیونها پدر و مادری که در دوری از فرزندان و با داغ کشتارهای فرزندانشان زندگی را با درد و اشک به پایان بردند جان باختگان همین سودایند.
صدها هزار ایرانی که میهن خود را ترک کردند و روانه سرزمینهای بیگانه و غربت شدند ، غریبان و تبعیدیان همین هستند.
اگر ما بخواهیم وجود واقعی سازمان مجاهدین، اعضا و تلاشهای آنان را نادیده بگیریم و به آنها پشت کنیم و در کشتار آنها خاموش باشیم باید بر تمام واقعیتهای بالا خط بطلان بکشیم.
اگر کسانی با اشتباهی را با اشتباه دیگر سرپوش نهادن، و بحرانی را با بحرانی دیگر مهار کردند
اگر کسانی بجای تطبیق خود با آینده، به گذشته پناه بردند
اگر کسانی بجای تقسیم قدرت و اعتلای آن، تمام آن را در دست گرفتند
اگر کسانی بجای رشد دادن واقعی نیروهای خود و سرباز را تبدیل به فرمانده کردن و زمام را به دست آنها سپردن، فرماندهان را به موضع سرباز فرو کشیدند و زمام را از آنها گرفتند
اگر کسانی.........
و اگر کسانی با اشتباهات و توهمات و توجیهات خود مبنای آن را فراهم آوردند تا بجای پرورندگان سازمان مجاهدین، طفلی که حنیف نژاد و یارانش آن را به دنیا آوردند، گور کنان سازمان مجاهدین مردم ایران باشند و تا کنده و ساطوری آماده شود که جلادان کمر بسته خامنه ای پلید، مزدوران و همکارانش در عراق و جهانبانان وجهاندارانی که جهانی را به گند و عفونت آلوده اند و کارشان تجارت خون و تبدیل آن به طلاست بتوانند تبر برگردن سروهای رشید و فرزندان دلاور ملت شریف ایران بگذارند، این نمی تواند دلیل سکوت و عدم تلاش ما گردد.
ما منتقدیم و نه دشمن،ما در صف مردم خویشیم و نه جلادان و نه از راه افتادگانی که با ضعف و ذلت فردی و نیز لطمات و اشتباهاتی که یاد شد، به درگاه آخوندهای پلید شتافتند و جیره خوار خوان نعمت خامنه ای شدند ودر قتل یاران سابق خود همدستی و همگامی با مرتجعان را انتخاب کردند.
ما با تمام اختلافات اعلام میکنیم در انتخاب نهائی از خانواده تمام سازمانهای سیاسی و مبارز مردم ایران هستیم و نه تبارجلادان داخلی و خارجی، ما نباید و نمی توانیم در مقابل این توطئه خاموش بمانیم. در شرایط کنونی و تا زمانی، که زمان نقد و دهان گشودن تاریخ آغاز گردد و گذشته به داوری کشیده شود وحد اقل تجربه دردناک و سوزان ما چراغ راه نسل آینده گردد، باید با تمام توان و با تکیه بر بعد انسانی ماجرا یکصدا شویم و به دست اندر کاران این کشتار نشان دهیم همه ما از این جنایت متنفریم ، باید به آنها بگوئیم ما زشتی این جنایت را به تمام مردم ایران نشان خواهیم داد و جلادان را معرفی خواهیم کرد. باید به هر گونه که میتوانیم جلوی این کشتار و توطئه را بگیریم. در شرایط کنونی و تا نجات جان سه هزار و چهارصد تن از ساکنان اشرف با تمام توان و به هر وسیله ای که می توانیم تاکید میکنم با هر امکانی که می تواند وجود داشته باشد و به کار گرفته شود بیاری برخیزیم.
اسماعیل وفا یغمائی
سی نوامبر 2011
۲ نظر:
با سلام
من مطلبی را که نوشته بودید خواندم نکته ای بنظرم آمد که یادآوری کنم .
باید این را توضیح میدادید کشتار چگونه می خواهد انجام بگیرد؟سازمانی که الان زیر دوربین همه مقامات بین المللی هست چگونه می شود این کشتار را انجام داد؟
آیا اگر روند قضایا در اشرف بر اساس قوانین یک کشور پیش برود باز هم کشتاری در راه است؟یااینکه کسانی دیگر به این کشتار دامن می زنند؟
چه کسی است که بجای متوسل شدن به مسائل هر کشوری طبل کشت وکشتار را به صدا در می آورد و بقیه هم بلحاظ انسانی در دام این هیاهو گرفتار می شوند؟آیا اگر مقاومتی نباشد و هم و غم کار این باشد که ناظر بین المللی در جابجایی حضور داشته باشد باز هم کشتاری در پیش است؟
بنظرم این نکات قابل تامل و تعمق است.
آقایان محترم عراف دست کسانی افتاده که نظر مساعدی در مورد شما ندارنند و دشمن شما هستند با این احوال چرا آنجا نیرو نگه داشته اید ؟ چرا خودتان را به کشتن می دهید می بینید که عراقی ها به خودشان رحم نمی کنند ...آیا بهتر نیست آنجا را هرچه زودتر باید ترک کنید ؟
ارسال یک نظر