اپوزیسیونها، دموکراسی، و مساله اشرف
اسماعیل وفا یغمائی
اسماعیل وفا یغمائی
9/4/2009
به احتمال زیاد کسی شکی ندارد که بعد از آن «اتفاق تاریخسوز فاجعه بار موسوم به انقلاب ضد سلطنتی»، در ایران، پوزیسیون سلطنتی سرنگون شد وچاله رفت و چاه آمد و شاه رفت و امام آمد وجمهوری اسلامی با نگین ولایت فقیه پوزیسیون شد. کارنامه این پوزیسیون هم، برای اپوزیسیون یا اپوزیسیونهای مختلف روشن است.
این پوزیسیون که تا ریش مبارک در رنج و خون و اشک اکثریت مردم ایران فرو رفته، و در پی تجاوزات متواتر به همه چیز ، یعنی ، هم مال و هم جان و هم ناموس و هم دین و مذهب و فرهنگ مردم، مشغول انواع غسلهای ترتیبی و ارتماسی و کسب آمادگی برای ادامه تجاوزات خویش است از همان سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت تا همین الان، نه یک اپوزیسیون که انواع مختلف اپوزیسیونها را داشته و دارد و صابونش در انجام جرم و جنایت به تن همه از دموکرات ، لیبرال، سلطنت طلب، فدائی، مجاهد، توده ای، اکثرِیت، اقلیت، پیکار، کومله، راه کارگرف ملی مذهبی و..... خورده است. این انواع مختلف اپوزیسیونها و شخصیتهای اپوزیسیون، سالهاست که تمامشان، حتی رضاشاه دوم، و ملکه سابق ایران، خود را دموکرات و اهل دموکراسی میدانند ودر هر نوشته و سخنرانی و مصاحبه و غیره بارها و بارها کلمه دموکراسی را زیب بیانات و نوشته های خود می کنند.
فرض را بر این می گیریم که تمام این انواع اپوزیسیونها و شخصیت ها، که در مقابل یک پوزیسیون فی الواقع خونریز و بسیار مرتجع قرار دارند معنای حرف خودشان را می دانند و فی الواقع دموکرات و اهل دموکراسی اند. فقیر اذعان می کنم که به اندازه اپوزیسیونهای مختلف معنای دموکراسی را نمی دانم، و به همین علت هم با وسواس و احتیاط از این کلمه استفاده می کنم، ولی اینقدر می دانم، که اگر فی الواقع بخواهیم دموکراسی را نه به عنوان یک «لغت بی معنا» چون «زنگوله» ای به سر گیس وچارقد یا بند تنبان خود آویزان کنیم ،بلکه در صدد باشیم که معنای آنرا بفهمیم و بدانیم و عوارض آن! را تحمل کنیم باید بدانیم که از جمله نشانهای دموکرات بودن و به دموکراسی پای بند بودن این است که:
باید از حقوق انسانی مخالفان خود و کسانی که با آنها مخالفیم و بالاتر از مخالف بودن با آنها تضادهای جدی داریم باید «بخصوص» در مقابل «جانور خونخواری چون پوزیسیون در حاکمیت جمهوری اسلامی» دفاع کنیم. تعارف را کنار بگذارم معنای دموکرات بودن واقعی این است که حتی فردا پس از به زیر کشیده شدن جنایتکاران حاکم از حق قانونی و انسانی آنها برای یک محاکمه عادلانه و در دادگاههای صالح و در حضور نمایندگان مردم و با حضور وکیل مدافع با صلاحیت دفاع کنیم و عطش کشتار و محاکمات خشن و غیر انسانی را مهار کنیم. بنابر این قبل از این ها لازم است بدانیم که معنای دموکرات بودن این است که باید از سایر انواع اپوزیسیونها، وقتی مورد هجوم و حمله دشمن همگانی قرار می گیرند و خطر حذف فیزیکی و کشتار انها وجود دارد دفاع کنیم، و اگر نه به طور عملی، اقلا زبان باز کنیم و حرفی بزنیم.
با این مقدمه، قریب به سه هزار و ششصد ، هفتصد رزمنده مجاهد و مبارز، که تمامشان از رزمندگانی که رزمندگان تشکل بزرگ سیاسی و نظامی مسلحی بنام ارتش آزادی بخش ملی ایران بوده اند، در قرارگاه اشرف، در فاصله نه چندان زیادی از مرز ایران، فی الواقع در شرایط دردناک، خطرناک و تاسف بار و غیر انسانی و طاقت فرسائی قرار دارند.
اخبار مربوطه به راحتی قابل دسترس است. می شود فهمید در آنسوی تمام گرد و خاکها و اختلافها و تضادها ی تاسف بار اپوزیسیونهای جمهوری اسلامی، این رژیم ولایت فقیه و آمران جمهوری اسلامی اند که با محملهای مختلف می خواهندترتیب کار را داده و از شر این چند هزار تن اعضای اپوزیسیون که طی سی سال گذشته با انحاء مختلف با ملاها مبارزه کرده اند راحت شوند.
می توانیم با خیلی چیزهای این گروه از اپوزیسیون، که اندکی بعد از سی خرداد شصت خودش را آلترناتیو جمهوری اسلامی معرفی کرده است و هنوز هم می کند مخالف باشیم.می توانیم با رهبری آنها، با اندیشه ای ایدئولوزیک، با کار کردهای درون تشکیلات، با فرماسیون ارائه شده آنها برای دولت و حکومت مورد نظرشان، با انقلاب درونی آنها در سال 1364، با فرهنگ حاکم بر آنها، و با استراتژی آنها و هر چیز دیگر مخالف باشیم و آن را به نقد بکشیم که این اقتضای دموکراسی و جدال اندیشه است، ولی اینکه اینها، (این چند هزار تن که ریشه در چند ده هزار تن کشتگان و شهیدان خویش در طول سالیان گذشته دارند) از زمره اپوزیسیون هستند، و باید از زاویه انسانی، و در هنگامه فاجعه باری که ملایان حاکم بر ایرا ن به مدد کارگزاران و ایادیشان در عراق، آب و نان و دارویشان را قطع کرده اند و قصد جانشان را دارند از آنها دفاع کرد که دیگر جای حرف ندارد.
نمیدانم فیلمهائی را که گرگها، مسافرانی تنها را در میان یخ و برف محاصره می کنند دیده اید یا نه،مسافران، آتشی بر می افروزند و وجود آتش موجب می شود که تا گرگها با چشمهای درخشان و دندانهای نمایان و له له زنان و بخار کنان گرداگرد مسافران و اتش شعله ور انتظار بکشند تا مسافران از شدت خستگی از پای در ایند و یا آتش خاموش شود و آنوقت هجوم دسته جمعی شان را شروع کنند.
باور کنیم که در آنسوی تبلیغات و جار و جنجالها و اختلافات و تضادها، وضعیت کنونی اشرف و ساکنانش چنین است.
آتش مقاومت مجاهدین و مبارزین زیر ضرب رفته وخلع سلاح شده توسط امریکا و بمباران شده توسط هواپیماهای انگلیس و ربوده شده و به ایران برده شده توسط رژیم ملایان وبه رگبار بسته شده و اعدام شده در روزهای شروع جنگ در سال دو هزار و چهار، و وضعیت همراهانشان تا بحال گرگها را از هجوم باز داشته است.
آخوندها و از نمونه های کنونی همان کسانی که در طول سی سال گذشته هزاران مبارز و مجاهد و فدائی و دموکرات و لیبرال و کمونیست وشاعر و نویسنده وهنرمند و... را دریده و شکنجه داده و تیرباران کرده و کشته اند، گرداگرد رزمندگان اشرف با کمک ایادی داخلی شان در عراق له له می زنند و منتظرند دندان در خون و گوشت زنان و مردانی بچرخانند که از زمره اپوزیسیونند و سالیان دراز مبارزه کرده اند.
می توان فهمید که نوشتن چند صد مقاله در مورد کشتگان مدفون در خاوران و قتلهای زنجیره ای و حتی دفاع از قاتلان عادی و قاچاقچیان و متجاوزانی که به طور ناعادلانه و با قوانین عقب مانده و خشن دادگاههای شرع در جمهوری اسلامی محاکمه می شوند مشروع است و نشان از احترام به دموکراسی و دموکرات بودن را بر خود دارد ولی نمیتوان فهمید که دلیل این سکوت فی الواقع شرم آور در مقابل هجوم گرگان دربار ولایت فقیه به چند هزار نفر از اعضای اپوزیسیون در خطر چیست.آیا منتظریم آنها، قتل عام شوند و بعد سکوت را بشکنیم؟ آیا اینها را اساسا اپوزیسیون نمیدانیم؟ آیا بیرحمانه و در نهایت، نابود شدن فیزیکی این بخش از اپوزیسیون را مانند ملایان به نفع خود می دانیم؟ من به اینها نمی خواهم فکر کنم، وبیشتر به معنای دموکرات بودن واقعی اپوزیسیونها و نیز شخصیتها و چهره های اپوزیسیونهافکر می کنم و فکر می کنم بد نیست سکوت کنندگان، مقداری منصفانه به این فکر کنند تا بهتر بدانند اپوزیسیون دموکرات هستند و به دموکراسی به عنوان یک فرهنگ که کاربرد نیرومند عملی حتی در رابطه با مخالفان دارد اعتقاد دارند یا بواقع اهل این حرفها نیستند.
به احتمال زیاد کسی شکی ندارد که بعد از آن «اتفاق تاریخسوز فاجعه بار موسوم به انقلاب ضد سلطنتی»، در ایران، پوزیسیون سلطنتی سرنگون شد وچاله رفت و چاه آمد و شاه رفت و امام آمد وجمهوری اسلامی با نگین ولایت فقیه پوزیسیون شد. کارنامه این پوزیسیون هم، برای اپوزیسیون یا اپوزیسیونهای مختلف روشن است.
این پوزیسیون که تا ریش مبارک در رنج و خون و اشک اکثریت مردم ایران فرو رفته، و در پی تجاوزات متواتر به همه چیز ، یعنی ، هم مال و هم جان و هم ناموس و هم دین و مذهب و فرهنگ مردم، مشغول انواع غسلهای ترتیبی و ارتماسی و کسب آمادگی برای ادامه تجاوزات خویش است از همان سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت تا همین الان، نه یک اپوزیسیون که انواع مختلف اپوزیسیونها را داشته و دارد و صابونش در انجام جرم و جنایت به تن همه از دموکرات ، لیبرال، سلطنت طلب، فدائی، مجاهد، توده ای، اکثرِیت، اقلیت، پیکار، کومله، راه کارگرف ملی مذهبی و..... خورده است. این انواع مختلف اپوزیسیونها و شخصیتهای اپوزیسیون، سالهاست که تمامشان، حتی رضاشاه دوم، و ملکه سابق ایران، خود را دموکرات و اهل دموکراسی میدانند ودر هر نوشته و سخنرانی و مصاحبه و غیره بارها و بارها کلمه دموکراسی را زیب بیانات و نوشته های خود می کنند.
فرض را بر این می گیریم که تمام این انواع اپوزیسیونها و شخصیت ها، که در مقابل یک پوزیسیون فی الواقع خونریز و بسیار مرتجع قرار دارند معنای حرف خودشان را می دانند و فی الواقع دموکرات و اهل دموکراسی اند. فقیر اذعان می کنم که به اندازه اپوزیسیونهای مختلف معنای دموکراسی را نمی دانم، و به همین علت هم با وسواس و احتیاط از این کلمه استفاده می کنم، ولی اینقدر می دانم، که اگر فی الواقع بخواهیم دموکراسی را نه به عنوان یک «لغت بی معنا» چون «زنگوله» ای به سر گیس وچارقد یا بند تنبان خود آویزان کنیم ،بلکه در صدد باشیم که معنای آنرا بفهمیم و بدانیم و عوارض آن! را تحمل کنیم باید بدانیم که از جمله نشانهای دموکرات بودن و به دموکراسی پای بند بودن این است که:
باید از حقوق انسانی مخالفان خود و کسانی که با آنها مخالفیم و بالاتر از مخالف بودن با آنها تضادهای جدی داریم باید «بخصوص» در مقابل «جانور خونخواری چون پوزیسیون در حاکمیت جمهوری اسلامی» دفاع کنیم. تعارف را کنار بگذارم معنای دموکرات بودن واقعی این است که حتی فردا پس از به زیر کشیده شدن جنایتکاران حاکم از حق قانونی و انسانی آنها برای یک محاکمه عادلانه و در دادگاههای صالح و در حضور نمایندگان مردم و با حضور وکیل مدافع با صلاحیت دفاع کنیم و عطش کشتار و محاکمات خشن و غیر انسانی را مهار کنیم. بنابر این قبل از این ها لازم است بدانیم که معنای دموکرات بودن این است که باید از سایر انواع اپوزیسیونها، وقتی مورد هجوم و حمله دشمن همگانی قرار می گیرند و خطر حذف فیزیکی و کشتار انها وجود دارد دفاع کنیم، و اگر نه به طور عملی، اقلا زبان باز کنیم و حرفی بزنیم.
با این مقدمه، قریب به سه هزار و ششصد ، هفتصد رزمنده مجاهد و مبارز، که تمامشان از رزمندگانی که رزمندگان تشکل بزرگ سیاسی و نظامی مسلحی بنام ارتش آزادی بخش ملی ایران بوده اند، در قرارگاه اشرف، در فاصله نه چندان زیادی از مرز ایران، فی الواقع در شرایط دردناک، خطرناک و تاسف بار و غیر انسانی و طاقت فرسائی قرار دارند.
اخبار مربوطه به راحتی قابل دسترس است. می شود فهمید در آنسوی تمام گرد و خاکها و اختلافها و تضادها ی تاسف بار اپوزیسیونهای جمهوری اسلامی، این رژیم ولایت فقیه و آمران جمهوری اسلامی اند که با محملهای مختلف می خواهندترتیب کار را داده و از شر این چند هزار تن اعضای اپوزیسیون که طی سی سال گذشته با انحاء مختلف با ملاها مبارزه کرده اند راحت شوند.
می توانیم با خیلی چیزهای این گروه از اپوزیسیون، که اندکی بعد از سی خرداد شصت خودش را آلترناتیو جمهوری اسلامی معرفی کرده است و هنوز هم می کند مخالف باشیم.می توانیم با رهبری آنها، با اندیشه ای ایدئولوزیک، با کار کردهای درون تشکیلات، با فرماسیون ارائه شده آنها برای دولت و حکومت مورد نظرشان، با انقلاب درونی آنها در سال 1364، با فرهنگ حاکم بر آنها، و با استراتژی آنها و هر چیز دیگر مخالف باشیم و آن را به نقد بکشیم که این اقتضای دموکراسی و جدال اندیشه است، ولی اینکه اینها، (این چند هزار تن که ریشه در چند ده هزار تن کشتگان و شهیدان خویش در طول سالیان گذشته دارند) از زمره اپوزیسیون هستند، و باید از زاویه انسانی، و در هنگامه فاجعه باری که ملایان حاکم بر ایرا ن به مدد کارگزاران و ایادیشان در عراق، آب و نان و دارویشان را قطع کرده اند و قصد جانشان را دارند از آنها دفاع کرد که دیگر جای حرف ندارد.
نمیدانم فیلمهائی را که گرگها، مسافرانی تنها را در میان یخ و برف محاصره می کنند دیده اید یا نه،مسافران، آتشی بر می افروزند و وجود آتش موجب می شود که تا گرگها با چشمهای درخشان و دندانهای نمایان و له له زنان و بخار کنان گرداگرد مسافران و اتش شعله ور انتظار بکشند تا مسافران از شدت خستگی از پای در ایند و یا آتش خاموش شود و آنوقت هجوم دسته جمعی شان را شروع کنند.
باور کنیم که در آنسوی تبلیغات و جار و جنجالها و اختلافات و تضادها، وضعیت کنونی اشرف و ساکنانش چنین است.
آتش مقاومت مجاهدین و مبارزین زیر ضرب رفته وخلع سلاح شده توسط امریکا و بمباران شده توسط هواپیماهای انگلیس و ربوده شده و به ایران برده شده توسط رژیم ملایان وبه رگبار بسته شده و اعدام شده در روزهای شروع جنگ در سال دو هزار و چهار، و وضعیت همراهانشان تا بحال گرگها را از هجوم باز داشته است.
آخوندها و از نمونه های کنونی همان کسانی که در طول سی سال گذشته هزاران مبارز و مجاهد و فدائی و دموکرات و لیبرال و کمونیست وشاعر و نویسنده وهنرمند و... را دریده و شکنجه داده و تیرباران کرده و کشته اند، گرداگرد رزمندگان اشرف با کمک ایادی داخلی شان در عراق له له می زنند و منتظرند دندان در خون و گوشت زنان و مردانی بچرخانند که از زمره اپوزیسیونند و سالیان دراز مبارزه کرده اند.
می توان فهمید که نوشتن چند صد مقاله در مورد کشتگان مدفون در خاوران و قتلهای زنجیره ای و حتی دفاع از قاتلان عادی و قاچاقچیان و متجاوزانی که به طور ناعادلانه و با قوانین عقب مانده و خشن دادگاههای شرع در جمهوری اسلامی محاکمه می شوند مشروع است و نشان از احترام به دموکراسی و دموکرات بودن را بر خود دارد ولی نمیتوان فهمید که دلیل این سکوت فی الواقع شرم آور در مقابل هجوم گرگان دربار ولایت فقیه به چند هزار نفر از اعضای اپوزیسیون در خطر چیست.آیا منتظریم آنها، قتل عام شوند و بعد سکوت را بشکنیم؟ آیا اینها را اساسا اپوزیسیون نمیدانیم؟ آیا بیرحمانه و در نهایت، نابود شدن فیزیکی این بخش از اپوزیسیون را مانند ملایان به نفع خود می دانیم؟ من به اینها نمی خواهم فکر کنم، وبیشتر به معنای دموکرات بودن واقعی اپوزیسیونها و نیز شخصیتها و چهره های اپوزیسیونهافکر می کنم و فکر می کنم بد نیست سکوت کنندگان، مقداری منصفانه به این فکر کنند تا بهتر بدانند اپوزیسیون دموکرات هستند و به دموکراسی به عنوان یک فرهنگ که کاربرد نیرومند عملی حتی در رابطه با مخالفان دارد اعتقاد دارند یا بواقع اهل این حرفها نیستند.
۱ نظر:
سلام بر شما یار انقلابی
خیلی زیبا گفتید و به حق
امیدوارم همیشه در آرمانتان موفق و پیروز باشید
ارسال یک نظر